سردارک38: ماجرای من و لحاف کرسی
ما چند روزی تهران نبودیم و پسر رو برده بودیم همدان هواخوری. اونجا در باغ هوای بسیار خنکی و تمیزی رو تجربه می کردیم. و از ترس اینکه پسر سرما نخوره این طوری شبها می خوابوندیمش! جالب اینه که تو خونه محمدصادق حتی نمیذاره یک ملحفه ساده روش باشه اونجا اصلا با این لحاف سنگین مشکلی نداشت! ...